چالشهای دوره امامت امام رضا (ع)
اگر بخواهیم دوره امامت امام رضا(ع) را بررسی کنیم به نظر میرسد برای فهم نقش اجتماعی و تاریخی امام باید به دنبال شناسایی آن فضا باشیم. میدانیم که پس از شهادت امام موسی بن جعفر(ع) جامعه شیعه با یک بحران جدی روبرو میشود. امام رضا(ع) در دوره آغازین امامت خودش به طور جدی با فرقههای منشعب از امامیه درگیر بود و به طور خاص با واقفیه که به طور جدی از اساس و پایه با مشروعیت امامت ایشان مخالف بودند. در دوره بعد از آن ماجرای ولایتعهدی مطرح میشود که نقش فراوانی در بازسازی دوباره جامعه شیعه و استحکام عقیدتی و اجتماعی آن ایفا نمود.
امام رضا در واقع در سه محور اصلی با چالش مواجه بودهاند. اگر بخواهیم این چالشها را محور بندی کنیم، با سه محور جدی برخورد میکنیم.محور نخست برخورد با فرق منشقّ شیعی است و به طور خاص واقفه که در دوره آغازین امامت امام رضا نقش بسیار جدی دارند و عمده فعالیتهای امام رضا متمرکز بر مقابله با آنها بوده است. چون سازمان وکالتی که از زمان امامان سابق تأسیس شده و گسترش خیلی زیادی پیدا کرده بود، بدنه خیلی وسیعی از آن علیه امام شورش کردند و در واقع از سیطره امام خارج شد. در نتیجه امام ابزارهای مالی و اقتصادی خود را از دست داد، ابزارهای ارتباطی را با گروههای شیعه را از دست داد و به همین دلیل در واقع شاید مهمترین چالشی که امام در دوره اول امامت با آن مواجه شده بود، مسئله جریان وقف بود.
محور دوم که ارتباط به مسئله ولایتعهدی دارد شیوه تعامل با عباسیان است.
منظور از عباسیان خصوص مامون عباسی نیست. میدانیم که در اثر ماجرای ولایت عهدی و قبل از آن در پی مرگ هارون و طرح مسئله خلافت مأمون اختلافات و انشعابات جدی در بین عباسیان صورت گرفته بود. شاید بتوانیم بگوئیم بدنه اصلی عباسیان مخالف خلافت مأمون و هم مخالف ولایت عهدی امام رضا بودند. از طرف دیگری مأمون و برخورد با او به عنوان خلیفه مطرح است و درخواستهایی که از ولی عهد خودش داشت و این درخواستها را ممکن است امام نتواند انجام بدهد یا نخواهد انجام دهد. شیوه برخورد امام با عباسیان، مامون و اطرافیانش، وزرا و فرماندهان نظامی و فرماندهان اداری و به طور کلی چالش اصلی امام به ویژه در دوره ولایت عهدی ناظر به این مسئله بود.
محور سوم در دوره میانه دو محور سابق قرار دارد و در دوره رفتن از مدینه به خراسان رخ میدهد. شیوه تعامل و برخورد با مردم شهرها و روستاهای بین راه که هر یک دارای وابستگیهای دینی و سیاسی و .. خود بودند از چالشهای مهم دوره امامت امام به شمار میرود.
مذهب شیعه که در اثر انشعابات پی در پی اعم از فطحیه، اسماعیلیه، واقفیه با بحران بزرگ اجتماعی و هویتی مواجه شده بود، امام در دو زمینه سعی کرد که بر این بحران فایق آید: دستگاه فکری و عقیدتی آنها را بازسازی بکند و نوعی انسجام و وحدت جدید را به سازمان اجتماعی آنها ببخشد.
راهبرد عمومی امام در برخورد با چالشهای زمان خود راهبردی فرهنگی بود. امام در حل تک تک این مسائل و در برخورد با هر سه آنها شیوه تعامل فرهنگی، در واقع شیوه گفت و گو را انتخاب کرده بود.
میدانیم در تمام دوره ولایتعهدی ایشان هر چند که دوره طولانی نبوده با توجه به اینکه امام دارای قدرت سیاسی و سلطه بوده است از سلطه خودش هیچ وقت برای حل چالشهای خودش استفاده نکرده است. هیچ کس با نظر امام اعدام نشد، زندان نرفت تبعید نرفته حتی در دوره قبل از ولایت عهدی علی رغم اینکه به هر حال از یک سلطه دینی برخوردار بوده هر گز از این سلطه دینی استفاده نکرده و بیشتر با شیوه روشنگری و توجه به تبیین حقایق توجه به مناظره و گفت و به مبارزه علمی پرداخت.
منبع: پایگاه امام رضا(ع)
بخش حریم رضوی